طرز فکر تریدری؛ چطور یک «ذهن معاملهگر» داشته باشیم؟
بسیاری از خوانندگان و منتقدان اظهار داشتند که این بهترین کتابی است که در این زمینه خواندهاند یا این که اولین کتابی است که کاربرد واقعی داشته است.نویسنده کتاب، نورمن ولز، یک روانشناس و روزنامهنگار است که علاقه شدیدی به بازار سهام و روانشناسی مرتبط
با آن پیدا کرده است. تخصص او روانشناسی معاملهگری است، موضوعی که نه تنها تجربه زیادی در مورد آن دارد،بلکه بینشهای منحصر بهفردی نیز در ارتباط با آن دارد. از جمله این دیدگاهها این است که به معاملهگران آموزش میدهد تا مغز خود را در جهت درست توسعه دهند.
ولز تأکید میکند که آنچه که کار و کتاب او را از نوشتههای بیشمار دیگر در این زمینه متمایز میکند، تأکید او بر روانشناسی معاملاتی کاربردی است.
همه میدانند که معاملهگران نیاز به نظم و انضباط دارند، اما سرمایهگذاران صرفاً با پذیرش این باور نمیتوانند به شیوهای مناسب فعالیتهای معاملاتی خود را دنبال کنند.
نکات کلیدی درباره یک ذهن معاملهگر
نورمن ولز، نویسنده آلمانی کتاب روانشناسی معاملاتی «TradingPsychologie» در سال 2021 میگوید: برای اینکه یک معاملهگر موفق باشید، داشتن طرز فکر صحیح ضروری است. ولز برای حل مشکلات روانشناسی معاملات، از طریق ناخودآگاه و هیپنوتیزم روی مغز معاملهگران کار میکند. ولز معتقد است معاملهگری موفق نیاز به اصلاح شخصیت دارد؛ منظور او کسانی است که فقط با تمرکز بر روی نمودارهای قیمت و روندها، در نهایت درگیر احساسات بیشماری میشوند که به سراغشان میآید.
آیا واقعاً موفقیت در معاملهگری به ذهن بستگی دارد؟
ماهیت مشکل این است که اکثر مردم امنیت را در همه اشکال آن دوست دارند و به آن نیاز دارند، اما ولز میگوید: «تجارت، ناامنترین شغلی است که هر کس میتواند داشته باشد».
او معتقد است که هیچ حرفه دیگری این همه احساسات شدید در فرد ایجاد نمیکند و هیچ شغلی نمیتواند تا این حد ابعاد شخصیت انسان را منعکس کند. او تا آنجا پیش میرود که بیان میکند فعالیت در بازار سهام به پول هویت میدهد؛ به گفته ولز، «ما در بازار سهام فقط داراییها و پول را مبادله نمیکنیم، بلکه به پول تبدیل میشویم»!
ما تحت تأثیر والدین، خانواده، دوستان، محیط، جامعه، رسانهها، کتابها و موارد دیگر هستیم. به محض اینکه معاملهگری را شروع میکنیم، همه این تأثیرات در ذهن ما الگوهای معاملاتی ایجاد میکنند که اغلب ناکارآمد یا مخرب هستند. تلاش برای تغییر دادن این الگوها میتواند سخت و نیز ترسناک باشد.
چرا معاملهگران از قدرت روانشناسی غافل میشوند؟
برای درک رویکرد ولز، ابتدا باید نقش فراگیر روانشناسی و مغز را درک کنیم.
در حالی که این تصور که روانشناسی برای موفقیت در بازار سهام حیاتی است چیز جدیدی نیست، ولز معتقد است که معاملهگری به صورت کامل یک مسئله روانشناختی است.
بدون داشتن ذهن هرگز نمیتوانیم ریسک مالی را ارزیابی کنیم یا روندها را تشخیص دهیم. ولز میگوید: «بدون مغز، هیچ معاملهای در بازار سهام ممکن نیست.» بنابراین، داشتن قدرت ذهنی برای موفقیت در معاملهگری یک نیاز کاملاً اساسی است.
علاوه بر این، حدود 95 درصد از اعمال ما ناخودآگاه هستند و ما تمایل داریم که رفتارهای خودمان را بارها و بارها تکرار کنیم. اغلب اوقات، این تکرار به معنای تکرار کارهای اشتباه یا حتی فاجعهبار است. ولز در تأیید این ادعا به مطالعهای اشاره میکند که در آن به 120 معاملهگر یک سیستم معاملاتی داده شد که ارزش ذاتی خود را در 19 سال از 20 سال گذشته به صورت آماری ثابت کرده بود.
پس از یک سال معاملهگری آزمایشی، مشخص شد که 119 نفر از این معاملهگران در استفاده از سیستم شکست خوردند زیرا تمایلات ذهنیشان آنها را به بیراهه کشانده بود. به جز یک معاملهگر، تمام شرکتکنندگان دیگر در این مطالعه فرآیندهای ذهنی اشتباهی داشتند.
ولز میگوید: «موفقیت در سر افراد است.» سیستم معاملاتی مثال بالا هیچ مشکلی نداشت، اما روانشناسی و نگرشهایی که معاملهگران با آن از سیستم استفاده کردند کاملاً ایراد داشت.
آنها فکر میکنند که آنچه واقعاً مهم است مفاهیم سادهانگارانهای مثل منطقی بودن مطلق، آگاه بودن از شرایط بازار و داشتن تجربه است. اما به گفته ولز، اگر مغز به درستی برنامهریزی و تنظیم نشود، منطقی بودن، داشتن اطلاعات و تجربه کمک چندانی به فرد نمیکند.
اما چه کار کنیم تا ذهن و ناخودآگاهمان به درستی کار کنند؟
رویکرد ولز
ولز از طریق ضمیر ناخودآگاه و هیپنوتیزم روی مغز معاملهگران کار میکند. در این رویکرد، کارآموزان در یک حالت مبتنی بر اعتماد قرار میگیرند و تواناییهای لازم در مناطق ناخودآگاه مغز آنها القا میشود.
اگر این روند برایتان کمی عجیب به نظر میرسد، بد نیست بدانید که ولز چندین سال است به مردم کمک کرده است تا بر ترسها و موانع خود غلبه کنند و بتوانند در مسابقات قهرمانی ورزشی برنده شوند و حتی در مسابقات المپیک مدال کسب کنند.
علاوه بر این، او به معاملهگران کمک کرده است تا از طریق فعال کردن انرژی ذهنی، انگیزه و در نتیجه رفتار مناسب، درآمد کسب کنند. او تأکید میکند که هر فردی پلها و موانع ذهنی منحصر بهفردی دارد که برای رسیدن به موفقیت باید از آنها عبور کرد یا بر آنها غلبه کرد.
«انضباط معاملاتی» حاصل اصلاح رفتار در جهت مطلوب و غلبه بر مقاومت ذهنی و ترس است که به طور کلی مانع عملکرد درست معاملهگر میشوند.
ولز به ویژه در زمینه معاملهگری معتقد است که «عوامل مقاومت مانند ارتشهایی در ذهن افراد وجود دارند.» داشتن مغز معاملاتی در واقع مستلزم ادغام کردن جوانبی شامل سرمایهگذاری مناسب و دانش بازار با قابلیتهای ذهنی مناسب است.
بنابراین، موفقیت در معاملهگری به اصلاح شخصیت نیاز دارد. به گفته ولز، «افرادی که مایل به انجام این کار نیستند، حتی نباید به معاملهگری فکر کنند.» کسانی که فقط به جنبههای منطقی نمودارها و روندها از جمله الگوهایی مانند «پرچمها، مثلثها، و کانالها یا رنجهای معاملاتی» توجه میکنند، در نهایت تحت تأثیر احساسات بیشماری که به ناچار وارد عمل شده و حتی بازارها را تحت تاثیر قرار میدهند، شکست میخورند.
ولز میگوید که توضیح بالا یک «نسخه فوق العاده کوتاه» از نظریه او است، اما همین چند سطر اصل موضوع را بیان میکند. علاوه بر این، او معتقد است که هر کسی میتواند یک معاملهگر شود و بر ترسهایش غلبه کند.
تمام افراد، به شرطی که از نظر بالینی بیمار نباشند، اگر واقعاً مایل باشند روی خودشان کار کنند میتوانند این اضطرابهای اساسی را برطرف کنند. علاوه بر این، اگر آنها میخواهند به موفقیت برسند، باید واقعیت را تشخیص داده و آن را به خوبی درک کنند. البته، در هر شرایط دانش و مهارتهای مالی، اطلاعات و انجام تحقیق همگی نقش کلیدی در رسیدن به موفقیت دارند.
با این حال، رسیدن به موقعیت بالا کار سختی است. ولز معتقد است که مردم نباید فکر کنند که میتوانند «با یک حساب کوچک شروع کنند و در عرض شش ماه یک معاملهگر حرفهای شوند و با درآمد معاملاتشان زندگی مرفهی داشته باشند.» برای رسیدن به این مرحله به زمان و فداکاری نیاز است.
ولز معتقد است که اگر اینطور نبود، خیابانهای شهر پر از فراری و پورشه میشد!
چگونه ذهن معاملهگر داشته باشیم؟ برای داشتن ذهنیت مناسب برای تبدیل شدن به یک معاملهگر عالی، باید نقش احساسات و روانشناسی را بشناسید و فعالانه اقداماتی را برای کاهش این اثرات انجام دهید.
یک استراتژی معاملاتی منظم و هدفمند داشته باشید. شرح کامل معاملات خود و نحوه انجام آنها را همراه با نقاط ورود و خروج از پیش تعیین شده در یک ژورنال معاملاتی یادداشت کنید.
نورمن ولز کیست؟ نورمن ولز نویسنده آلمانی کتاب روانشناسی بازار به نام «Tradingpsychologie – So denken und handeln die Profis» («روانشناسی معاملات – حرفهایها چگونه فکر و عمل میکنند؟») است.
روانشناسی بازار به ما چه میآموزد؟ از آنجا که بازیگران بازارهای مالی انسانها هستند، بازارها بهعنوان مجموعهای از انتخاب انسانها میتوانند رفتار جمعی و سایر تمایلهای غیرمنطقی افراد مانند فروش از روی ترس و خرید غیرمنطقی را نشان دهند که منجر به ایجاد حبابهای قیمت داراییها میشود.
افراد با پذیرفتن وجود روانشناسی بازار، متوجه میشوند که بازارها همیشه کارآمد و منطقی عمل نمیکنند.
چگونه میتوان از روانشناسی بازار به نفع خود استفاده کرد؟ افراد با انجام تحقیقات شخصی میتوانند تشخیص دهند که چه زمانی عوامل روانشناختی بازار مانند ترس یا طمع به ترتیب منجر به اشباع فروش و اشباع خرید میشود؛ در این صورت آنها میتوانند در جهت خلاف وارد معاملات شوند.
یعنی هنگامی که دیگران از ترس شدید داراییهایشان را میفروشند بخرند، و هنگامی که دیگران از روی طمع اقدام به خرید در قیمتهای بالا میکنند بفروشند.
همچنین، افراد میتوانند با شناسایی زودهنگام شکلگیری روندهای جدید وارد معاملات همسو با روند شوند، اما بهتر است از دنبال کردن روندهایی که مدتی است حرکتشان را شروع کردهاند خودداری کنند.
معمولاً فعالان بازارهای مالی نقش اساسی روانشناسی معاملهگر را دست کم گرفته و بیشتر بر جنبه تکنیکال معاملات تمرکز میکنند.
اگرچه تسلط بر هر دو مهارت ضروری است، اما مسلماً این طرز فکر درست است که تفاوت میان معاملهگران موفق و ناموفق را رقم میزند. با این حال، یادگیری جنبههای تکنیکال معاملات بسیار سادهتر از داشتن یک مغز معاملاتی درجه یک است.
رسیدن به چنین طرز فکری به طور کلی مستلزم کار کردن بلندمدت روی ویژگیهای شخصیتی خود و ریشهکن کردن الگوهای رفتاری کهنه است. این فرآیند آسان نیست و نیاز به فداکاری، زمان و اغلب کمک یک مربی ماهر دارد. با این وجود، نتایج داشتن طرز فکر درست تمام این زحمات را جبران میکند.
ثبت دیدگاه
0دیدگاه
دیدگاهی ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که دیدگاهتان ثبت میشود.