انواع تحلیل ها در بازار ارزهای دیجیتال
تریدرها، فاکتورهای زیادی را برای تحلیل بازار به کار می برند. به طوری که برخی از آنان ممکن است روندهای نموداری را دنبال کنند اما تعدادی دیگر به دنبال بررسی میزان تقاضای آن ارز دیجیتال باشند. مهم ترین تحلیل هایی که برای ارزیابی بازار ارزهای دیجیتال به کار می رود را می توان شامل تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال و درون شبکه ای دانست که به عنوان بهترین روش های ترید ارز دیجیتال نیز شناخته می شوند.
تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی در ارزهای دیجیتال برای بررسی عوامل و رویدادهای اقتصادی، فنیکی، قانونی و اجتماعی استفاده میشود که میتواند بر روی قیمت و عملکرد ارزهای دیجیتال تأثیر بگذارد. در زیر به برخی از عوامل کلیدی در تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال اشاره میکنم:
-
خبرها و رویدادها: خبرها و رویدادهای مرتبط با ارزهای دیجیتال میتوانند تأثیر قابل توجهی بر قیمت و عملکرد آنها داشته باشند. اعلانهای مهم از سوی تیمهای توسعه، همکاریهای صنعتی، راهاندازی شبکههای بلاکچین جدید، تغییرات قوانین و مقررات، اعلام همکاری با شرکای بزرگ و رویدادهای کلیدی مانند هاردفورکها و آپدیتهای ارزشمند، همه میتوانند تحلیل بنیادی را تحت تأثیر قرار دهند.
-
پذیرش عمومی: درک و پذیرش عمومی ارزهای دیجیتال نقش مهمی در تعیین قیمت آنها دارد. طرفداران بیشتر، پذیرش در بین کاربران و تجار، روند رگولاسیون و قوانین کشورها درباره ارزهای دیجیتال، همه اینها از جمله عواملی هستند که میتوانند بر قیمت و عملکرد ارزهای دیجیتال تأثیرگذار باشند.
-
تحلیل تکنولوژیکی: بررسی و تحلیل تکنولوژی بستر ارزهای دیجیتال، امنیت شبکه، قابلیت های جدید، مقیاس پذیری، سرعت تراکنش و هزینههای تراکنش نیز میتواند در تحلیل بنیادی مورد استفاده قرار گیرد. تحولات و بهبودهای تکنولوژیکی میتوانند تأثیر زیادی بر قیمت ارزهای دیجیتال داشته باشند.
-
رقابت با سایر ارزهای دیجیتال: رقابت با سایر ارزهای دیجیتال نیز یک عامل مهم در تحلیل بنیادی است. تکنولوژی، امکانات، استفادهپذیری، اعتماد کاربران و سایر عوامل مرتبط با رقبا میتوانند بر قیمت و موقعیت رقابتی یک ارز دیجیتال تأثیرگذار باشند.
-
شرایط اقتصادعوامل اقتصادی نیز در تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال بسیار مهم هستند. برخی از این عوامل شامل:
-
وضعیت اقتصادی عمومی: وضعیت اقتصادی جهانی و کشورها میتواند بر قیمت ارزهای دیجیتال تأثیر بگذارد. عواملی مانند رکود اقتصادی، رشد اقتصادی، نرخ بیکاری، تورم و سیاستهای پولی و مالی میتوانند تأثیرگذار باشند.
-
سرمایهگذاری و حجم معاملات: حجم معاملات و سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال میتوانند نشان دهنده اعتماد و علاقه سرمایهگذاران به آنها باشند. حجم بالا و سرمایهگذاری قوی میتوانند قیمت را به بالا ببرند، در حالی که حجم پایین و سرمایهگذاری ضعیف میتوانند به کاهش قیمت منجر شوند.
-
قوانین و مقررات: تنظیمات و قوانین دولتی و نهادهای مالی ممکن است بر صنعت ارزهای دیجیتال و قیمت آنها تأثیر بگذارند. تصمیماتی مانند تنظیمات کیفیت، محدودیتهای قراردادها، اعلام ممنوعیتها و محدودیتها، مقررات امنیتی و روشهای آشکارسازی تقلب میتوانند تأثیر زیادی بر بازار داشته باشند.
-
اخبار جهانی: اخبار جهانی مرتبط با اقتصاد، سیاست، فناوری و حوادث میتواند تأثیرگذار باشد. به عنوان مثال، تحریمها، جنگها، تغییرات سیاسی، توافقات تجاری، حوادث امنیتی و تغییرات قوانین میتوانند قیمت ارزهای دیجیتال را تحت تأثیر قرار دهند.
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال در ارزهای دیجیتال، روشی برای ارزیابی ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال با بررسی عوامل زیربنایی آن است.
این در مقابل تحلیل تکنیکال قرار میگیرد که بر مطالعه نمودارها و الگوهای قیمتی برای پیشبینی حرکات آینده قیمت تمرکز دارد.
هدف از تحلیل بنیادی در ارزهای دیجیتال، تعیین این است که آیا یک ارز دیجیتال با توجه به ارزش ذاتی خود، بیش از حد یا کمتر از حد ارزشگذاری شده است یا خیر.
این امر میتواند به سرمایهگذاران در تصمیمگیریهای آگاهانهتر در مورد خرید، فروش یا نگهداری ارزهای دیجیتال کمک کند.
برخی از عوامل کلیدی که در تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال مورد بررسی قرار میگیرند عبارتند از:
- فناوری: فناوری پایه و زیربنای ارز دیجیتال چگونه کار میکند؟ آیا مقیاسپذیر، امن و کارآمد است؟
- کاربرد: موارد استفاده و کاربردهای واقعی برای ارز دیجیتال چیست؟ چه مشکلی را حل میکند یا چه نیازی را برآورده میکند؟
- تیم: چه کسانی تیم توسعهدهنده یا بنیانگذار ارز دیجیتال هستند؟ آیا آنها سابقه اثبات شدهای در زمینه فناوری یا بلاک چین دارند؟
- جامعه: چه جامعهای از کاربران و توسعهدهندگان در اطراف ارز دیجیتال وجود دارد؟ آیا آنها فعال و متعهد به پروژه هستند؟
- اقتصاد توکن: مدل اقتصادی ارز دیجیتال چگونه کار میکند؟ چگونه توکنها ایجاد و توزیع میشوند؟ چه انگیزهای برای استفاده یا نگهداری از توکنها وجود دارد؟
- رقابت: چه ارزهای دیجیتال رقیبی با عملکرد مشابه وجود دارند؟ مزایا و معایب هر کدام چیست؟
مزایای تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال:
- میتواند به شناسایی ارزهای دیجیتال با ارزش ذاتی بالا کمک کند که ممکن است توسط بازار کمارزشگذاری شده باشند.
- میتواند به سرمایهگذاران در درک ریسکهای مرتبط با سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال کمک کند.
- میتواند به تصمیمگیریهای سرمایهگذاری بلندمدت کمک کند.
تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال در ارزهای دیجیتال استفاده میشود تا الگوها، روندها و سیگنالهای قیمتی را در نمودارهای قیمتی بررسی کند. این نوع تحلیل، بر این اصل تمرکز دارد که قیمت و حجم معاملات میتواند اطلاعاتی ارزشمند درباره رفتار بازار و آینده قیمت ارزها ارائه دهد. در زیر به برخی از اصول و ابزارهای تحلیل تکنیکال در ارزهای دیجیتال اشاره میکنم:
-
نمودارهای قیمتی: نمودارهای قیمتی مهمترین ابزار در تحلیل تکنیکال هستند. نمودارهای شمعی (Candlestick) و نمودارهای خطی (Line) اطلاعاتی درباره قیمتهای ارزها در بازههای زمانی مشخص نشان میدهند. الگوهای شمعی مانند الگوهای معکوس (مثل نمودارهای شمعی توپ معکوس)، الگوهای ادامه (مثل نمودارهای شمعی پرچم) و خطوط راهنما میتوانند برای تشخیص روندها و سیگنالهای خرید یا فروش مورد استفاده قرار گیرند.
-
نوساننمودارها (Oscillators): نوساننمودارها مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) و شاخص MACD (Moving Average Convergence Divergence) به تحلیل تکنیکال کمک میکنند. این ابزارها معمولاً بر روی نمودار قیمتی قرار میگیرند و درک رفتار خریداران و فروشندگان را نشان میدهند. آنها میتوانند روندهای قیمتی را تأیید کنند یا به معکوس آنها اشاره کنند و به ترتیب سیگنالهای خرید یا فروش ارائه میدهند.
-
خطوط راهنما (Support and Resistance): خطوط راهنما بر روی نمودارهای قیمتی قرار میگیرند و سطوح مهمی در قیمت را نشان میدهند. خطوط راهنما میتوانند به عنوان نقاط ورود و خروج در معاملات استفاده شوند. خطوط سطح پشتیبانی (Support) که قیمت به آنها میرسد و به تلاش برای کاهش قیمت مقاومت میکند و خطوط سطح مقاومت (Resistance) که قیمت به آنها میرسد و به تلاش برای افزایش قیمت مقاومت میکند، میتوانند در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال مورد استفاده قرار بگیرند.
-
میانگینهای متحرک (Moving Averages): میانگینهای متحرک به تحلیل تکنیکال کمک میکنند تا روندهای قیمتی را تشخیص داده و سیگنالهای خرید یا فروش را ارائه دهند. میانگینهای متحرک ساده (SMA) و میانگینهای متحرک تصحیح شده برای حجم معاملات (VWMA) معمولاً استفاده میشوند.
-
حجم معاملات (Volume): حجم معاملات نشان دهنده میزان علاقه و شرکت کنندگان در بازار است. تحلیل حجم معاملات میتواند در تأیید روندهای قیمتی و تشخیص تغییرات قدرت بازار کمک کند. همچنین، الگوهای حجم معاملات مانند الگوی حجم معاملات قبل از شروع یک حرکت قیمتی قابل استفاده هستند.
-
نقاط پیوت (Pivot Points): نقاط پیوت مبتنی بر قیمتهای قبلی روز قبل و سطوح روزی قرار میگیرند. آنها به عنوان سطوح پشتیبانی و مقاومت مهم در تجارت استفاده میشوند و میتوانند راهنمایی برای تصمیمگیری درباره ورود و خروج از بازار باشند.
تحلیل تکنیکال در ارزهای دیجیتال، روشی برای پیشبینی حرکات آینده قیمت با مطالعه نمودارها و الگوهای قیمتی است.
این روش بر این فرض است که رفتار گذشته قیمت میتواند سرنخهایی در مورد رفتار آینده قیمت ارائه دهد.
تحلیلگران تکنیکال از ابزارها و نشانگرهای مختلفی برای شناسایی الگوهای قیمتی و پیشبینی حرکات آینده قیمت استفاده میکنند.
برخی از رایجترین ابزارها و نشانگرهای مورد استفاده عبارتند از:
- میانگینهای متحرک: میانگینهای متحرک، میانگین قیمت یک دارایی را در یک دوره زمانی مشخص نشان میدهند.
- خطوط روند: خطوط روند، جهت کلی حرکت قیمت را نشان میدهند.
- سطوح حمایت و مقاومت: سطوح حمایت و مقاومت، قیمتهایی هستند که در آن قیمت تمایل دارد برگردد یا از آن جهش کند.
- نشانگرهای نوسان: نشانگرهای نوسان، دامنه نوسان قیمت را اندازهگیری میکنند.
- اشکال نموداری: اشکال نموداری، الگوهای خاصی هستند که در نمودار قیمت ظاهر میشوند و میتوانند نشاندهنده حرکات آینده قیمت باشند.
تحلیل تکنیکال میتواند برای معاملات کوتاهمدت و بلندمدت ارزهای دیجیتال استفاده شود.
معاملهگران کوتاهمدت از تحلیل تکنیکال برای شناسایی فرصتهای ورود و خروج سریع از معاملات استفاده میکنند.
معاملهگران بلندمدت از تحلیل تکنیکال برای شناسایی روندهای بلندمدت و تصمیمگیریهای سرمایهگذاری استراتژیک استفاده میکنند.
مزایای تحلیل تکنیکال:
- میتواند به شناسایی فرصتهای معاملاتی سودآور کمک کند.
- میتواند به مدیریت ریسک کمک کند.
- میتواند به درک بهتر روانشناسی بازار کمک کند.
تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال دو روش متفاوت برای بررسی و تحلیل بازار ارزهای دیجیتال هستند. در زیر به تفاوتهای اصلی بین این دو روش اشاره میکنم:
تحلیل بنیادی: تحلیل بنیادی بر اساس بررسی عوامل اقتصادی، مالی، سیاسی و فنیکی داخلی و خارجی است که تأثیر مستقیم بر قیمت ارزها و بازارهای مالی دارند. برخی از عواملی که در تحلیل بنیادی مورد بررسی قرار میگیرند عبارتند از:
-
خبرها و رویدادها: تحلیل بنیادی بر روی خبرها، رویدادها و اعلانات مرتبط با ارزها تمرکز دارد. اعلانات سیاسی، اقتصادی، قانونی و فنیکی میتوانند تأثیر زیادی بر قیمت ارزها بگذارند.
-
شرایط اقتصادی: شرایط اقتصادی مانند رشد اقتصادی، نرخ بیکاری، تورم و سیاستهای پولی و مالی نیز در تحلیل بنیادی مورد بررسی قرار میگیرند. این عوامل میتوانند تأثیر مستقیم بر قیمت ارزها و بازارهای مالی داشته باشند.
-
تحلیل شرکتها: در صورتی که ارز دیجیتال مرتبط با یک شرکت یا پروژه خاص باشد، عوامل مرتبط با آن شرکت مانند سابقه، تیم مدیریتی، همکاریهای صنعتی و انتشارات میتواند در تحلیل بنیادی مورد توجه قرار گیرد.
تحلیل تکنیکال: تحلیل تکنیکال بر اساس بررسی الگوها، نمودارها و روندهای قیمتی در نمودارهای قیمتی میباشد. برخلاف تحلیل بنیادی که بر روی عوامل خارجی تمرکز دارد، تحلیل تکنیکال بیشتر به دادههای بازار و رفتار قیمت توجه میکند. برخی از عوامل و ابزارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال عبارتند از:
- الگوهای نموداری: الگوهای شمعی (مانند الگوهای معکوس و الگوهای ادامه) و الگوهای نموداری دیگر میتوانند توسط تحلیل تکنیکال شناسایی شوند و به تشخیص روندها و سیگنالهای خرید یا فروش کمک کنند.
2شاخصهای فنی: تحلیل تکنیکال از شاخصها و نشانگرهای فنی مانند میانگین متحرک، نسبت قیمت به درآمد، نسبت قیمت به سود، نسبت قیمت به فروش، ولتاژ گردش و سایر شاخصهای فنی استفاده میکند. این شاخصها به تحلیل روند قیمت، نوسانات و وضعیت بازار کمک میکنند.
-
حجم معاملات: تحلیل تکنیکال به حجم معاملات نیز توجه میکند. تغییرات حجم معاملات میتواند نشاندهنده تأیید یا تکذیب الگوها و سیگنالهای تحلیلی باشد.
-
سطوح پشتیبانی و مقاومت: تحلیل تکنیکال به شناسایی سطوح پشتیبانی و مقاومت در نمودارهای قیمتی توجه میکند. این سطوح میتوانند نقاط قوت یا ضعف در بازار را نشان دهند و به تعیین سطوح ورود و خروج از معاملات کمک میکنند.
-
شیوههای محاسبه و تحلیل: تحلیل تکنیکال از روشهای مختلفی مانند تحلیل روند، تحلیل موجی، اندازهگیری فیبوناچی و سایر شیوههای محاسبه و تحلیل استفاده میکند.
به طور کلی، تحلیل بنیادی بر روی عوامل اقتصادی و مالی تمرکز دارد و به درک عوامل اساسی واردکننده در بازار میپردازد. از سوی دیگر، تحلیل تکنیکال بر روی الگوها، نمودارها و روندهای قیمتی تمرکز دارد و به بررسی رفتار قیمت و وضعیت بازار میپردازد. هر دو روش میتوانند در تحلیل بازار ارزهای دیجیتال مفید واقع شوند و معمولاً ترکیبی از این دو روش برای تصمیمگیری نهایی استفاده میشود.
سبک های تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال سه تکنیک به کار برده می شود که با دانستن آنها می توانید بهترین روش های ترید ارز دیجیتال را نیز یاد بگیرید. این سه تکنیک عبارتند از تحلیل تکنیکال کلاسیک، پرایس اکشن و الیوت.
- سبک کلاسیک در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
در تحلیل کلاسیک تکنیکال، تریدرها الگوهایی را به کار می برند تا به واسطه آنها احتمال ادامه روند فعلی یا تغییر جهت آن را نشان دهند. در واقع تحلیل تکنیکال کلاسیک به منظور بررسی نمودارهای قیمت معرفی شده تا معامله گران با استفاده از الگوهای کلاسیک، روند بازار و قیمت های آینده را پیش بینی کنند.
الگوهای تحلیل تکنیکال کلاسیک عبارتند از:
الگوهای بازگشتی: این الگوها همانطور که از نامشان مشخص است الگوهایی هستند که باعث برگشت روند قیمت می شوند. این الگوها شامل کف یا سقف دو قلو و سر و شانه می شود.
الگوهای ادامه دهنده: الگوهایی هستند که ادامه حرکت قیمت یک دارایی را در جهت روند غالب نشان می دهد. این الگوها شامل مثلث ها (Triangles)، پرچم ها (Flags)، پرچم سه گوش (Pennant) و مستطیل (Rectangle) هستند.
- سبک پرایس اکشن در تحلیل تکنیکال
پرایس اکشن یعنی معامله کردن با استفاده از اطلاعات واقعی و تنها بر اساس نمودار قیمت. در این روش از تحلیل تکنیکال، از هیچ اندیکاتوری استفاده نمی شود و در واقع آنچه که انجام می شود استفاده از یک نمودار قیمتی ساده برای انجام تحلیل هاست. معاملهگر ارز دیجیتال با پرایس اکشن حرکات زنده قیمت روی نمودار را دیده و به اندیکاتورها توجهی نمی کند. مبنای مهم در پرایس اکشن داده های خام، قیمتی است که می توان در قالب انواع نمودارها مانند شمع ژاپنی (کندل استیک)، سه سرباز سفید، اینگالفینگ و الگوهای شمعی هارامی به کار برد.
- امواج الیوت
یکی از مهم ترین قسمت ها در تحلیل تکنیکال به امواج الیوت مربوط است. امواج الیوت برای اولین بار در قرن بیستم توسط رالف نلسون الیوت معرفی شد. براساس نظریه الیوت تغییرات قیمتی را می توان با امواج تکرار شونده توصیف کرد. آنچه که به عنوان منطق امواج الیوت مطرح است مرتبط با تفکر جمعی بوده و به این صورت بیان می شود که تفکر جمعی توده مردم در ابعاد گسترده پیرو الگوهای تکرارشونده است. بازار مالی چه بازار سهام و بورس و چه بازار ارزهای دیجیتال هم شاهد تفکرات افراد زیادی است و بنابراین امکان پیداشدن الگوهای تکرارشونده در آن وجود دارد. براساس نظریه الیوت در مورد الگوهای تکرارشونده، امواج به دو دسته انگیزشی (Impulsive) و اصلاحی (Corrective) تقسیم می شوند و در این الگو امواج از ۵ موج انگیزشی و ۳ موج اصلاحی تشکیل می شوند.
ثبت دیدگاه
0دیدگاه
دیدگاهی ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که دیدگاهتان ثبت میشود.